فیلم در آینده ای نزدیک جریان دارد، جائی که علم ثابت کرده زندگی پس از مرگ وجود دارد. تعداد بیشماری از مردم دست به خودکشی میزنند تا زندگیشان را از نو شروع کنند و...
پس از آنکه ارواح و شیاطین به نیویورک و سایر شهر های ایالات متحده حمله کردند، کشور در آشوب و هرج و مرج به سر می برد و دولت نیز توان رویارویی با این ارواح را ندارد. در همین حینریال وقتی که همه امیدشان را از دست داده اند، محقق ماوراء الطبیعه به نام ابی یاتس، یک فیزیکدان ، مهندس انرژی هسته ای و یک کارگر مترو با یکدیگر متحد می شوند تا بتوانند با دستگاه های روح گیر، نیویورک را از شر این ارواح سرگردان نجات دهند...
یک پلیس طی اتفاقی کشته می شود و پس از مرگ، روحش به سازمان پلیس های مرده می پیوندد تا با همکاری دیگر روح های این سازمان، قاتل زنده خود را بیابد و وی را به سزای اعمالش برساند...
"بن"، معلم دبیرستان، با "لینزی" که کسب و کار موفقی هم دارد، آشنا می شود. "بن" و "لینزی" در ظاهر وجه مشترکی ندارند، ولی به هرحال باهم جور می شوند و رابطهی عاشقانهای بینشان شکل میگیرد. اما از شر و شور رابطه شان که کاسته می شود، "لینزی" تازه پی می برد که عشق واقعی زندگی "بن" چیست و آن هم تیم بیسبال "ردساکس" ایالت بوستن...
سه مرد به نامهای "جیمی" (شان پن) ، "شاون" (کوین باکون) و "دیو" (تیم رابینز) از زمان کودکی در یک محله آرام در شهر بوستون بزرگ شده و با هم دوست بوده اند. اکنون بعد از مدت ها، با به قتل رسیدن دختر "جیمی"، سرنوشت دوباره آن ها را گرد هم میاورد. "شاون" که یک کارآگاه پلیس است، مسئولیت تحقیق روی این قتل را بر عهده دارد. او شواهد و مدارک وحشتناکی در این باره پیدا می کند و...