زمانی که اسپارکی، سگ ویکتور با یک ماشین تصادف میکند و از دنیا می رود، ویکتور تصمیم می گیرد از تنها راهی که می داند او را به زندگی باز گرداند اما زمانی که این سگ خرابی به بار می آورد و همسایه ها را وحشت زده می کند، ویکتور تلاش می کند والدینش و همسایه ها را متقاعد کند که اسپارکی هنوز همان سگ مهربان و وفادار است...
*
نسخهی 3D سه بُعدی اضافه شد | نسخه دوبله پارسی بدون حذفیات اضافه شد | سینک اختصاصی
یکی از غول های رسانهای میمیرد و داراییهایش به یکی از خویشان دورش به نام "لانگ فلودیدز" می رسد. اما "لانگ فو" جوانی ساده دل، شوخ و شنگ و مقداری خل و چل است که از شهر کوچکی می آید و حالا در نیویورک می خواهد به سبک خودش، کارهای بزرگی صورت بدهد.
*
نسخه دوبله پارسی "آقای دیدز" (منوچهر والی زاده، مینو غزنوی، علی همت مومیوند، منوچهر زنده دل، کیکاووس یاکیده، پرویز ربیعی و...) | سینک اختصاصی
پروت توسط ماموران پلیس در ایستگاه ترن پیدا میشود و او را تحویل آسایشگاه رولنی میدهند. دکتر مارک برای معالجه او را تحت نظر میگیرد. پروت ادعا میکند که از سیاره کی پکس به زمین آمده و یک موجود فضایی در قالب یک جسم زمینی است. رفتار او کلیه بیماران را تحت تأثیر قرار میدهد و امید زندگی را در آنان بیدار میکند...
زن جوانی به اسم «ارین براکویچ» ( جولیا رابرتز ) با داشتن سه فرزند و در حالی که از شوهرش طلاق گرفته و بیکار است، پس از گذراندن ماجراهایی موفق می شود بعنوان دستیار یک وکیل شروع به کار کند. گرچه هیچ کس او را در این شغل جدیدش جدی نمی گیرد، اما طولی نمی کشد که تقریبا به تنهایی یک شرکت قدرتمند که متهم به آلوده کردن منبع آب شهر، است را سرنگون می سازد...
«کلرنس وورلی» (اسلیتر)، فروشنده ی خیر اما بی قابلیت با دختر ملیحی به نام «آلاباما» (آرکت) آشنا و دل باخته اش می شود. حتی وقتی «کلرنس» می فهمد که «آلاباما» در واقع از رئیسش پول گرفته تا با او رابطه برقرار کند، باز هم از عشق و علاقه اش به او کاسته نمی شود. «آلاباما» واقعا مایل است با «کلرنس» بماند ولی مطمئن است که رئیسش، «درکسل» (اولدمن) از این ماجرا زیاد خوشحال نخواهد شد...
مخترع دیوانه ای (پرایس) با عشق و علاقه، موجودی مصنوعی به نام «ادوارد» (دپ) می سازد. «ادوارد» تمامی استانداردهای جسمانی بشر را داراست و فقط دست هایش مشکل دارد. (مخترع، موقتا یک جفت قیچی در انتهای دست های او کار گذاشته است.) ولی مخترع مهربان می میرد و «ادوارد» تنها می شود...
"هاوارد بیل" مجری خبر شبکه تلویزیونی آمریکا مجبور به کناره گیری است. مدیر اجرایی شبکه "مکس شوماخر" دوست صمیمی "هاوارد"، مجبور به گزارش اخبار بد است. "هاوارد" نیز نمی تواند قبول کند که مقام 25 سالهاش به عنوان مجری خبر را بدلیل بالا بودن سن از دست بدهد. لذا در خبر بعدی که روی آنتن می رود به تماشاگران اعلام می دارد که قصد خودکشی در آخرین برنامه اش را دارد...
داستان مجموعه حول شخصیتی به نام "کُلت" متمرکز شده است که پس از دوران ورزشی نیمه حرفه ای کوتاه نه چندان موفقی به مزرعه خانوادگی خود در کلرادو برمی گردد و حالا باید به کمک برادرش "جیمسون" تجارت و کسب کار خانوادگیشان را سروسامان بدهند. این در حالیست که پدر خانواده با "کُلت" که در گذشته برای وارد شدن به ورزش فوتبال، آنها را رها کرده است رابطه پیچیده و پر فرازونشیبی دارد...
سریال دوستان در سال 1994 توسط مارتا کافمن و دیوید کرین ساخته شد که البته ایده ان از سالها قبل شروع شده بود..داستان Friends داستان 6 دوست هست که از سالهای جوانی با هم دوست هستند و ماجراهایی که برای انها اتفاق می افتد هر یک از این شخصیتها خصوصیتی منحصر به فرد دارد که به او جذابیت می بخشد...